loading...
ضربان
فاطمه دعاگو بازدید : 88 دوشنبه 26 خرداد 1393 نظرات (2)

                                                               بسم رب المهدی

گفتگو با امام زمان(عج)

 دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟!

 و  ای کاش که این جمعه بیایی!

دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟

تو کجایی؟ تو کجایی...

و تو انگار به قلبم بنویسی

که چرا هیچ نگویند

مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟

وعجیب است 

که پس از قرن و هزاره

هنوزم که هنوز است

دو چشمش به راه است

و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است

که گویند!

 به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد! 

و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد 

 

 جواب امام زمان...

 تو خودت مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی

ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟

تو که یک عمر سرودی «تو کجایی»؟ تو کجایی؟

باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،

ز غمخوارگی و مهر و عطوفت

تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟

چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟

چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟

چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟

چه کسی راه به روی تو گشوده؟

چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد

چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد

و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی

تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!

هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی

هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.

خواهش نفس شده یار و خدایت ،

و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،

و به آفاق نبردند صدایت

و غریب است امامت

من که هستم ،

تو کجایی؟

تو خودت ! کاش بیایی

به خودت کاش بیایی

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط اکبری در تاریخ 1393/04/03 و 9:57 دقیقه ارسال شده است

ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین بن علی تشنه یار است و زنی محو تماشاست ز بالای بلندی،الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که\"الشمر...\"خدایا چه بگویم که\"شکستند سبو را و بریدند \"...
دلت تاب ندارد به خدا باخبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی،تو خودت کرب و بلایی؛قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی...(برقعی)

قشنگ بود ممنون

این نظر توسط زهرا حیدری در تاریخ 1393/03/26 و 18:13 دقیقه ارسال شده است

تقصیر من است اینکه کم می ایی
هر گاه شدم اسیر غم می ایی

این جمعه و جمعه های دیگر حرف است
ادم بشوم سه شنبه هم می ایی

به امید روزی که در تقویم بنویسند:تعطیل,روز فرح مهدی موعود...

خیلی متن قشنگی بود,مرسی دوستم.شکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 172
  • کل نظرات : 450
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 41
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 20
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 10
  • بازدید هفته : 56
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 5,363
  • بازدید کلی : 72,263